ماده قانونی اجرت المثل
ماده قانونی اجرت المثل
اجرت المثل مفهومی بنیادین در حقوق مدنی ایران است که به جبران خسارت ناشی از استیفای منفعت از مال یا عمل دیگری بدون وجود قرارداد یا اذن مجانی می پردازد. این قاعده حقوقی تضمین کننده حفظ حقوق مالکیت و عدم تضییع حقوق افراد در مواجهه با بهره برداری ناروای دیگران از اموال یا خدماتشان است و مبنایی برای عدالت ترمیمی در روابط حقوقی محسوب می شود.
در نظام حقوقی ایران اجرت المثل ریشه های عمیق در فقه امامیه و قانون مدنی دارد. تفاوت آن با مفاهیمی نظیر اجرت المسمی و خسارت در ماهیت و مبنای مطالبه نهفته است. در حالی که اجرت المسمی بر اساس توافق و عقد معین می شود اجرت المثل بر پایه عرف و عدالت بنا شده و بهای منافع استیفا شده ای است که بدون قرارداد مشخص یا اذن تبرعی مورد استفاده قرار گرفته است. این مفهوم نقش کلیدی در حل و فصل اختلافات ناشی از تصرفات غیرمجاز بهره برداری از خدمات بدون توافق و سایر موارد مشابه ایفا می کند.
مبانی قانونی اجرت المثل در قانون مدنی
مبانی قانونی اجرت المثل در قانون مدنی ایران عمدتاً در مواد ۳۳۶ و ۳۳۷ تبیین شده اند که به ترتیب به اجرت المثل عمل و اجرت المثل استیفای منفعت از مال غیر می پردازند. این مواد چارچوب اصلی را برای مطالبه اجرت المثل فراهم می آورند و شرایط و ارکان تحقق آن را مشخص می کنند.
ماده ۳۳۶ قانون مدنی: اجرت المثل عمل غیر
متن ماده ۳۳۶ قانون مدنی مقرر می دارد: «هرگاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر این که معلوم شود که قصد تبرع داشته است.»
این ماده به صراحت بیانگر شرایطی است که در آن شخصی که عملی را به دستور دیگری انجام داده مستحق دریافت اجرت المثل خواهد بود. برای تحقق این حق سه شرط اصلی باید وجود داشته باشد:
- امر دیگری: عمل انجام شده باید به درخواست یا دستور شخص دیگری باشد.
- عرفاً دارای اجرت: عمل مزبور باید در عرف جامعه دارای ارزش مالی و قابل ارزیابی باشد. به عبارت دیگر این نوع فعالیت ها معمولاً با پرداخت دستمزد یا اجرت همراه هستند.
- عامل عادتاً مهیای آن عمل باشد: شخصی که عمل را انجام می دهد به طور حرفه ای یا عادی به انجام آن مشغول باشد. این شرط تأکیدی بر غیرتبرعی بودن عمل است.
مهم ترین استثنای این قاعده قصد تبرع است. اگر ثابت شود که عامل با نیت خیر و بدون انتظار دریافت مزد عمل را انجام داده است دیگر مستحق اجرت المثل نخواهد بود. اثبات قصد تبرع بر عهده کسی است که از پرداخت اجرت المثل امتناع می ورزد.
تبصره الحاقی به ماده ۳۳۶ قانون مدنی (مصوب ۱۳۸۵) به طور خاص به اجرت المثل کارهای زوجه می پردازد: «چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده و عرفاً برای آن کار اجرت المثل باشد به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می نماید.» این تبصره حق مطالبه اجرت المثل را برای زوجه در قبال کارهای غیروظیفه ای که به دستور زوج و بدون قصد تبرع انجام داده به رسمیت شناخته و حمایت حقوقی از زنان در زندگی مشترک را تقویت می کند.
مطلب مرتبط: دیه کامل سال 1404
ماده ۳۳۷ قانون مدنی: اجرت المثل استیفای منفعت از مال غیر
ماده ۳۳۷ قانون مدنی بیان می دارد: «هرگاه کسی بر حسب اذن صریح یا ضمنی از مال غیر استیفای منفعت کند صاحب مال مستحق اجرت المثل خواهد بود مگر این که معلوم شود که اذن در انتفاع مجانی بوده است.»
این ماده به بهره برداری از منافع یک مال (اعم از منقول یا غیرمنقول) توسط شخص دیگر اشاره دارد. شرایط تحقق اجرت المثل در این حالت عبارتند از:
- استفاده از مال غیر: شخصی از مال متعلق به دیگری استفاده کند.
- اذن صریح یا ضمنی: استفاده با اجازه مالک باشد اما این اذن مجانی نباشد. اذن صریح به معنای اجازه مستقیم و اذن ضمنی به معنای وجود قرائن و شواهدی است که حاکی از اجازه مالک است حتی اگر به صراحت بیان نشده باشد.
- عدم مجانی بودن اذن: در صورتی که ثابت شود مالک استفاده از مال خود را به طور مجانی و بدون دریافت هیچ گونه عوضی اجازه داده است مطالبه اجرت المثل منتفی خواهد بود. اثبات مجانی بودن اذن نیز بر عهده استفاده کننده از مال است.
این ماده مبنای قانونی مطالبه اجرت المثل در مواردی نظیر تصرف ملک بدون اجاره نامه استفاده از خودروی دیگری بدون توافق بر اجاره و سایر حالات مشابه است.
سایر مواد قانونی مرتبط در قانون مدنی
علاوه بر مواد ۳۳۶ و ۳۳۷ سایر مواد قانون مدنی نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مفهوم اجرت المثل اشاره دارند که به تکمیل چارچوب قانونی این مفهوم کمک می کنند:
- ماده ۳۲۰: این ماده در بحث غصب منافع مال مغصوب را از لحظه غصب متعلق به مالک می داند و غاصب را ضامن اجرت المثل آن منافع می شناسد حتی اگر استیفای منفعت نکرده باشد.
- ماده ۴۹۴: این ماده به تصرف مستأجر پس از انقضای مدت اجاره اشاره دارد. اگر مستأجر پس از پایان مدت اجاره بدون اذن مالک به تصرف ملک ادامه دهد موجر مستحق اجرت المثل خواهد بود حتی اگر مستأجر از ملک استیفای منفعت نکرده باشد.
- مواد ۵۳۳ ۵۳۵ ۵۳۸ ۵۳۹ ۵۴۰ و ۵۴۴: این مواد در مباحث عقود مزارعه و مساقات (قراردادهای کشاورزی) باطل یا فسخ شده به وضعیت اجرت المثل عمل یا مال اشاره می کنند و تکلیف طرفین را در این شرایط مشخص می سازند. برای مثال در صورت بطلان مزارعه عامل مستحق اجرت المثل عمل خود خواهد بود.
- ماده ۱۵ قانون مسئولیت مدنی: اگرچه این ماده مستقیماً به اجرت المثل نمی پردازد اما مفهوم عام مسئولیت ناشی از استیفا و جبران خسارت را پوشش می دهد که می تواند با مفهوم اجرت المثل همپوشانی داشته باشد.
مفاهیم کلیدی مرتبط با اجرت المثل
برای درک کامل «ماده قانونی اجرت المثل» آشنایی با مفاهیم حقوقی مرتبط که در بطن این موضوع قرار دارند ضروری است. این مفاهیم به تبیین فلسفه و دامنه کاربرد اجرت المثل کمک می کنند.
مطلب مرتبط: وصیت مازاد بر ثلث
ضمان استیفا (استفاده بدون سبب)
ضمان استیفا به این معنی است که هر کس از کار یا مال دیگری بدون اجازه و بدون عوض بهره مند شود ضامن جبران خسارت ناشی از این بهره برداری است. این مفهوم ریشه در قاعده فقهی «من استوفی شیئاً من عمل غیره او ماله فعليه ضمانه» (هرکس از عمل دیگری یا مال او چیزی استیفا کند ضامن آن است) دارد. اجرت المثل بارزترین مصداق ضمان استیفا است زیرا در آن شخصی منافعی را از مال یا عمل دیگری به دست آورده و مکلف به پرداخت عوض آن است حتی اگر قراردادی در کار نباشد. هدف از ضمان استیفا جلوگیری از بهره برداری ناروا و تحقق عدالت در روابط اقتصادی است.
اتلاف و تسبیب (تفاوت و ارتباط با اجرت المثل)
اتلاف به معنای از بین بردن مستقیم مال یا منافع مال دیگری است مانند تخریب یک ساختمان. تسبیب به معنای فراهم آوردن زمینه از بین رفتن مال یا منافع آن به صورت غیرمستقیم است مانند ایجاد حفره در مسیر که منجر به سقوط خودرو شود. اجرت المثل نه اتلاف است و نه تسبیب بلکه نوعی جبران منافع فوت شده یا استیفا شده است. در اتلاف و تسبیب زیان مستقیم به مال وارد می شود اما در اجرت المثل منافعی که می توانستند برای مالک حاصل شوند توسط دیگری استیفا شده اند. با این حال در برخی موارد ممکن است مطالبه اجرت المثل همراه با دعوای اتلاف یا تسبیب مطرح شود به عنوان مثال اگر تصرف عدوانی منجر به تخریب بخشی از ملک نیز شده باشد.
شبه عقد و الزامات خارج از قرارداد
اجرت المثل از دسته الزامات خارج از قرارداد محسوب می شود. الزامات خارج از قرارداد شامل تعهداتی هستند که بدون اراده قبلی و توافق طرفین بلکه به حکم قانون بر عهده اشخاص قرار می گیرند. شبه عقد نیز وضعیتی است که در آن عمل حقوقی انجام شده ماهیت عقد را ندارد اما آثار حقوقی مشابه عقد را ایجاد می کند. ضمان استیفا و به تبع آن اجرت المثل از مصادیق برجسته شبه عقد و الزامات خارج از قرارداد هستند. در اینجا هیچ توافق قبلی برای پرداخت اجرت وجود ندارد اما به دلیل بهره برداری از مال یا عمل دیگری قانون حکم به پرداخت اجرت المثل می دهد تا از بی عدالتی و استیفای ناروا جلوگیری شود. موارد دیگری نظیر اداره فضولی مال غیر یا پرداخت ناروا نیز در این دسته قرار می گیرند.
مطلب مرتبط: آیا رای داوری قطعی است
اجرت المثل ایام تصرف: تحلیلی جامع
یکی از شایع ترین و مهم ترین کاربردهای «ماده قانونی اجرت المثل» مطالبه اجرت المثل ایام تصرف است. این موضوع به دلیل ارتباط مستقیم با حق مالکیت حجم زیادی از دعاوی حقوقی را به خود اختصاص می دهد و نیازمند بررسی دقیق تر است.
تعریف اجرت المثل ایام تصرف
اجرت المثل اموال: به مبلغی گفته می شود که شخصی به دلیل استفاده بدون مجوز یا بدون عقد از مال دیگری اعم از منقول یا غیرمنقول ملزم به پرداخت آن به مالک است. این جبران حتی اگر متصرف هیچ سودی از تصرف نبرده باشد همچنان لازم الاجرا است زیرا مالک از منافع مشروع مال خود محروم شده است. برای مثال اگر کسی خودروی دیگری را بدون اجازه و بدون توافق اجاره استفاده کند باید اجرت المثل ایام استفاده را بپردازد.
اجرت المثل ملک: این مفهوم نوع خاصی از اجرت المثل اموال است که به استفاده غیرمجاز از املاک (مانند مسکونی تجاری اداری یا کشاورزی) تعلق می گیرد. اگر فردی بدون عقد اجاره معتبر یا اذن مجانی از سوی مالک ملکی را در تصرف داشته باشد مالک می تواند اجرت المثل ایام تصرف ملک را مطالبه کند. این مطالبه به نرخ روز و بر اساس نظر کارشناس رسمی دادگستری تعیین می شود.
شرایط مطالبه اجرت المثل ایام تصرف
برای اینکه دعوای مطالبه اجرت المثل ایام تصرف به نتیجه برسد وجود شرایط ذیل الزامی است:
- مالکیت خواهان و تصرف خوانده: خواهان باید مالکیت خود را بر مال (ملک خودرو و غیره) اثبات کند و تصرف خوانده بر آن مال نیز محرز باشد.
- عدم اذن مالک یا انقضای اذن: تصرف خوانده باید بدون اجازه مالک یا پس از پایان مدت اذن صورت گرفته باشد. اگر اذن مجانی بوده مطالبه اجرت المثل ممکن نیست.
- عدم وجود عقد (اجاره یا صلح): هیچ قرارداد معتبری (مانند اجاره صلح یا هر عقد معوض دیگری) که نحوه استفاده و میزان اجرت را مشخص کند نباید بین طرفین وجود داشته باشد. در صورت وجود عقد مطالبه بر اساس همان عقد (اجرت المسمی) خواهد بود نه اجرت المثل.
انواع اجرت المثل ایام تصرف
اجرت المثل ایام تصرف بسته به نوع مال و نحوه استفاده می تواند اشکال مختلفی داشته باشد:
- ملک (مسکونی تجاری اداری): شایع ترین نوع است که شامل تصرف غیرمجاز خانه ها آپارتمان ها مغازه ها دفاتر کار و سایر املاک می شود.
- زمین کشاورزی: اگر فردی بدون اجازه از زمین کشاورزی دیگری برای کشت و زرع استفاده کند مالک می تواند اجرت المثل را مطالبه کند.
- خودرو و وسایل نقلیه: استفاده غیرمجاز از خودرو موتورسیکلت یا سایر وسایل نقلیه.
- وسایل منزل و تجهیزات صنعتی: استفاده از لوازم خانگی یا ماشین آلات صنعتی متعلق به دیگری بدون اجازه.
- سایر اموال منقول و غیرمنقول: هر مالی که بتوان از منافع آن بهره برداری کرد مشمول این قاعده می شود.
مراحل مطالبه قانونی اجرت المثل ایام تصرف
مطالبه اجرت المثل ایام تصرف نیازمند طی کردن مراحل قانونی است:
- جمع آوری مدارک: شامل سند مالکیت (یا هر مدرک معتبر مالکیت) مدارک اثبات تصرف خوانده (مانند شهادت شهود عکس گزارش کارشناس) اظهارنامه ابلاغ شده به متصرف (که حاکی از عدم رضایت مالک است) و هر مدرک دیگری که برای اثبات دعوا لازم باشد.
- ثبت دادخواست: خواهان (مالک) یا وکیل او باید با مراجعه به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی دادخواست مطالبه اجرت المثل ایام تصرف را ثبت کند.
- رسیدگی به دعوا در دادگاه: پس از ثبت دادخواست پرونده به دادگاه صالح ارجاع شده و جلسات رسیدگی تشکیل می شود. در این مرحله خواهان و خوانده دلایل و مدارک خود را ارائه می دهند.
- صدور رأی و اجرای حکم: در صورت اثبات حق خواهان دادگاه حکم به پرداخت اجرت المثل صادر می کند. پس از قطعیت حکم مالک می تواند از طریق واحد اجرای احکام نسبت به توقیف اموال و دریافت اجرت المثل اقدام کند.
دادگاه صالح و هزینه دادرسی اجرت المثل
تعیین دادگاه صالح برای رسیدگی به دعاوی اجرت المثل بر اساس ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۱۲ قانون شوراهای حل اختلاف (در مواردی که نصاب مالی آن در صلاحیت شورا باشد) صورت می گیرد. به طور کلی دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول (مانند ملک) در دادگاه محل وقوع مال مطرح می شوند. در خصوص دعاوی اجرت المثل معمولاً دادگاه حقوقی (در برخی نصاب ها دادگاه صلح) محل وقوع مال غیرمنقول صالح به رسیدگی است.
هزینه دادرسی بر اساس میزان خواسته تعیین می شود. در دعاوی مطالبه اجرت المثل اگر مبلغ خواسته در زمان تقدیم دادخواست مشخص نباشد خواهان باید مبلغی را به صورت علی الحساب تقویم کند. پس از ارجاع به کارشناس و تعیین میزان دقیق اجرت المثل مابقی هزینه دادرسی بر اساس تعرفه های قانونی محاسبه و از خواهان دریافت خواهد شد. قوانین مربوط به هزینه های دادرسی در بودجه سالانه کشور و آیین نامه های اجرایی قوه قضائیه مشخص می شود.
نحوه کارشناسی و محاسبه اجرت المثل ایام تصرف
محاسبه دقیق اجرت المثل ایام تصرف یک فرآیند تخصصی است که غالباً توسط کارشناس رسمی دادگستری انجام می شود.
فرایند ارجاع به کارشناس: دادگاه در صورت نیاز پرونده را برای تعیین میزان اجرت المثل به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع می دهد. کارشناس بر اساس موقعیت ملک نوع استفاده امکانات وضعیت بازار اجاره مدت زمان تصرف و سایر عوامل مؤثر میزان اجرت المثل را برآورد و به دادگاه اعلام می کند.
عوامل مؤثر در تعیین اجرت المثل:
- مساحت و متراژ مال.
- ارزش روز مال و قیمت های متعارف اجاره در منطقه.
- نوع و کاربری مال (مسکونی تجاری اداری کشاورزی).
- مدت زمان تصرف.
- کیفیت و امکانات ملک یا مال.
- منطقه جغرافیایی و موقعیت ملک.
فرمول محاسبه اجرت المثل ایام تصرف: اگرچه فرمول ثابتی وجود ندارد که تمامی جوانب را پوشش دهد اما به طور کلی می توان گفت:
اجرت المثل = نرخ اجاره بهای متعارف ماهانه (بر اساس نظر کارشناس) × مدت زمان تصرف (ماه)
کارشناس با بررسی دقیق و لحاظ تمامی عوامل بهترین برآورد را ارائه می دهد.
زمان شروع و پایان محاسبه اجرت المثل:
- اگر تصرف از ابتدا بدون اجازه بوده از تاریخ شروع تصرف غیرقانونی محاسبه می شود.
- اگر تصرف با اذن بوده و اذن منقضی شده از تاریخ انقضای اذن محاسبه می شود.
- پایان محاسبه تا زمان بازگرداندن مال به مالک یا صدور حکم خلع ید است.
نحوه اعتراض به نظریه کارشناسی: طرفین دعوا حق دارند در مهلت قانونی (معمولاً یک هفته) به نظریه کارشناسی اعتراض کنند. در صورت اعتراض دادگاه ممکن است موضوع را به هیئت سه نفره کارشناسی ارجاع دهد.
اجرت المثل در سایر قوانین
علاوه بر قانون مدنی اجرت المثل در سایر قوانین نیز مورد اشاره قرار گرفته و کاربردهای متنوعی پیدا کرده است که نشان دهنده اهمیت این مفهوم در نظام حقوقی ایران است.
قانون آیین دادرسی مدنی و اجرای احکام مدنی
- ماده ۱۶۵ (اجرت المثل در تصرف عدوانی): این ماده در دعاوی تصرف عدوانی متصرف عدوانی را مکلف به پرداخت اجرت المثل ایام تصرف می کند. در مورد زراعت انجام شده در ملک مورد تصرف این ماده تعیین تکلیف می کند که در صورت رسیدن محصول متصرف باید آن را برداشت و اجرت المثل را بپردازد و در صورت نرسیدن محصول محکوم له مخیر است بین پرداخت بهای زراعت و تصرف ملک یا باقی گذاشتن ملک در تصرف متصرف و دریافت اجرت المثل.
- ماده ۵۱۵ (مطالبه اجرت المثل به عنوان خسارت): این ماده به خواهان اجازه می دهد که ضمن دادخواست اصلی یا به طور مستقل جبران خسارات ناشی از دادرسی تأخیر در انجام تعهد یا عدم انجام آن و همچنین اجرت المثل را به دلیل عدم تسلیم خواسته یا تأخیر در تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب از خوانده مطالبه نماید.
- ماده ۴۸ قانون اجرای احکام مدنی (تکلیف زرع در خلع ید): این ماده نیز مشابه ماده ۱۶۵ قانون آیین دادرسی مدنی در موارد خلع ید که در ملک زراعت شده است تکلیف زرع و امکان مطالبه اجرت المثل را مشخص می کند.
قانون روابط موجر و مستأجر (مصوب ۱۳۵۶ و ۱۳۶۲)
این قوانین به طور ویژه به روابط استیجاری و مسائل مربوط به اجرت المثل در این حوزه می پردازند:
- ماده ۶ قانون ۱۳۵۶: این ماده مستأجر را مکلف می کند که پس از انقضای مدت اجاره اجرت المثل را به میزان اجرت المسمی آخر هر ماه به موجر بپردازد مگر اینکه توافق دیگری صورت گرفته باشد.
- ماده ۷ قانون ۱۳۵۶: در مواردی که اجاره نامه تنظیم نشده یا منقضی شده و طرفین در تعیین اجاره بها یا تنظیم اجاره نامه اختلاف دارند دادگاه می تواند اجاره بها را تعیین کند اما این امر مانع مطالبه اجرت المثل برای زمان قبل از تقدیم دادخواست نخواهد بود.
- ماده ۱۶ قانون ۱۳۵۶: این ماده به موارد خاصی اشاره دارد که در صورت عدم استفاده مالک از ملک تخلیه شده وی محکوم به پرداخت اجرت المثل (یا مبلغی معادل یک سال اجاره بها) در حق مستأجر سابق خواهد شد.
- تبصره ماده ۳ قانون ۱۳۶۲: در موارد بطلان اجاره و استیفای مستأجر از مورد اجاره موجر مستحق دریافت اجرت المثل خواهد بود.
سایر قوانین مرتبط
مفهوم اجرت المثل در قوانین متفرقه دیگری نیز به چشم می خورد که نشان دهنده گستره کاربرد آن است:
- ماده ۱۳۲ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح (مصوب ۱۳۸۲): در این قانون مرتکب جرم علاوه بر مجازات به جبران خسارت وارده و حسب مورد به رد عین یا مال یا پرداخت مثل یا قیمت و اجرت المثل نیز محکوم می شود.
- بند ۲ تصویب نامه در خصوص روش های مصالحه مربوط به بازسازی مناطق جنگ زده (سال ۱۳۸۰): به اجرت المثل ایام استفاده بابت تصرف بنیادهای مهاجرین و ستادهای بازسازی و نوسازی مناطق جنگ زده اشاره دارد.
- تبصره ۲ قانون ابطال اسناد فروش رقبات آب و اراضی موقوفه (مصوب ۱۳۷۱): این تبصره به تعیین اجرت المثل زمین توسط کارشناس رسمی یا خبره محلی و تهاتر آن با وجوه پرداختی قبلی متصرف می پردازد.
- ماده بیست و هفتم قانون مربوط به اصلاحات ارضی: در صورت عدم پرداخت اقساط بدهی کشاورز اقساطی که وی پرداخته است اجرت المثل ایام تصرف ملک محسوب می شود.
- ماده ۲۶ اصلاحی آیین نامه قانون دفاتر اسناد رسمی: در اسناد اجاره تصریح می شود که اگر پس از انقضای مدت مورد اجاره تخلیه نشود بهره بهای زمان تصرف معادل اجاره بها بدهی مسلم مستأجر خواهد بود.
- ماده ۳۴ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع اصلاحی (۱۳۷۲): این ماده به نحوه تعیین اجاره بها و اجرت المثل ایام تصرف و قیمت فروش اراضی جنگلی و مراتع ملی که تصرف شده اند اشاره دارد.
آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور در خصوص اجرت المثل
آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور نقش بسیار مهمی در تبیین و یکسان سازی رویه قضایی در خصوص مفاهیم حقوقی از جمله اجرت المثل دارند. این آرا به عنوان ملاک عمل دادگاه ها به حل ابهامات و اختلافات در تفسیر قوانین کمک می کنند.
یکی از آرای مهم در این زمینه رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۳۱ مورخ ۱۳۶۳/۰۹/۰۵ است که به صلاحیت دادگاه در دعاوی اجرت المثل ایام تصرف مربوط به اموال غیرمنقول می پردازد. این رأی با استناد به ماده ۲۳ قانون آیین دادرسی مدنی وقت (که اکنون ماده ۱۲ قانون آیین دادرسی مدنی فعلی معادل آن است) تأکید می کند که دعاوی مربوط به اجرت المثل اموال غیرمنقول در غیر موارد عقود و قراردادها در صلاحیت دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول است. این حکم استثنایی بر اصل صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده محسوب می شود و به حفظ حقوق مالکین اموال غیرمنقول در دعاوی اجرت المثل کمک شایانی می کند. این رأی رویه قضایی را در تعیین دادگاه صالح برای رسیدگی به این دسته از دعاوی یکسان کرده است.
همچنین رأی وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۴ مورخ ۱۳۶۳/۰۲/۱۹ نیز در خصوص اجرت المثل اماکن مسکونی حائز اهمیت است. این رأی هرچند به لغو مقررات تعدیل اجاره بها در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۶۲ اشاره دارد اما تأکید می کند که لغو این مقررات مانع از آن نیست که موجرین و مستأجرین اماکن مسکونی که راجع به میزان اجرت المثل و کیفیت پرداخت آن برای خود حقی قائل هستند بتوانند بر طبق مقررات قانون مدنی و قانون جدید و شرایط مقرر بین خود در دادگاه ها اقامه دعوا نمایند. این رأی حق مراجعه به دادگاه و مطالبه اجرت المثل را در اختلافات مربوط به اماکن مسکونی حتی پس از تغییر قوانین به رسمیت شناخته و جایگاه اجرت المثل را در روابط موجر و مستأجر تقویت می کند.
تحلیل این آرا نشان می دهد که دیوان عالی کشور همواره بر حفظ حقوق مالکیت و جبران خسارات ناشی از استیفای ناروا تأکید داشته است. این آرا با تعیین مرجع صالح رسیدگی و تبیین دامنه شمول اجرت المثل به استحکام نظام حقوقی و ایجاد اطمینان خاطر برای افراد در احقاق حقوق خود کمک می کنند. در عمل وکلا و حقوقدانان با استناد به این آرای وحدت رویه مسیر دعاوی اجرت المثل را هموارتر می سازند و شانس موفقیت در این پرونده ها را افزایش می دهند.
نتیجه گیری
مفهوم اجرت المثل به عنوان یک راهکار حقوقی برای جبران منافع استیفا شده از مال یا عمل دیگری بدون قرارداد معوض یا اذن تبرعی نقش حیاتی در حفظ حقوق مالکیت و تضمین عدالت در روابط اجتماعی و اقتصادی ایفا می کند. این نهاد حقوقی که ریشه در اصول فقهی و مواد ۳۳۶ و ۳۳۷ قانون مدنی ایران دارد به مالکان این امکان را می دهد که در برابر تصرفات غیرمجاز یا بهره برداری های ناروا حقوق خود را مطالبه کنند.
از اجرت المثل عمل (ماده ۳۳۶) که شامل کارهایی می شود که به دستور دیگری و بدون قصد تبرع انجام شده تا اجرت المثل استیفای منفعت از مال غیر (ماده ۳۳۷) که به بهره برداری از اموال دیگران مربوط است هر دو بر مبنای عدالت و جلوگیری از استیفای ناروا شکل گرفته اند. موضوع اجرت المثل ایام تصرف به عنوان یکی از مهم ترین و پرکاربردترین مصادیق به طور ویژه مورد بررسی قرار گرفت و شرایط مطالبه انواع مراحل قانونی دادگاه صالح هزینه های دادرسی و نحوه کارشناسی آن تبیین شد.
علاوه بر قانون مدنی قوانین دیگری نظیر قانون آیین دادرسی مدنی و اجرای احکام مدنی قانون روابط موجر و مستأجر و سایر قوانین خاص نیز به ابعاد مختلف اجرت المثل پرداخته اند که نشان دهنده اهمیت و گستردگی این مفهوم در نظام حقوقی ایران است. آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور نیز به عنوان یک منبع معتبر به یکسان سازی رویه قضایی و شفاف سازی ابهامات کمک شایانی کرده اند.
درک دقیق «ماده قانونی اجرت المثل» برای تمامی افراد از شهروندان عادی تا متخصصان حقوقی از اهمیت بالایی برخوردار است. این درک نه تنها به آگاهی از حقوق و تکالیف کمک می کند بلکه راه را برای احقاق حق و جلوگیری از تضییع حقوق هموار می سازد. با توجه به پیچیدگی های حقوقی و نیاز به اثبات دقیق شرایط همواره توصیه می شود در دعاوی مرتبط با اجرت المثل از مشاوره و راهنمایی وکلا و حقوقدانان متخصص بهره مند شوید تا مسیر قانونی به درستی و با حداکثر کارایی طی شود.