چند مثال برای سالبه کلیه

کنکور

چند مثال برای سالبه کلیه

سالبه کلیه قضیه ای است که عدم وجود نسبتی را بین تمام مصادیق موضوع و محمول بیان می کند. این نوع قضیه یکی از چهار قضیه محصوره در منطق حملی محسوب می شود و نقشی بنیادین در استدلال های منطقی ایفا می کند. فهم دقیق آن برای تحلیل صحیح قضایا و رسیدن به نتایج معتبر ضروری است. در واقع سالبه کلیه نشان دهنده جدایی کامل یا عدم تلاقی بین دو مفهوم است.

علم منطق به عنوان ابزاری برای تفکر صحیح و استدلال منظم جایگاه ویژه ای در میان علوم دارد. برای تسلط بر این علم شناخت دقیق اجزای آن به ویژه انواع قضایا امری حیاتی است. قضایا سنگ بنای هر استدلال منطقی هستند و هرگونه اشتباه در درک آن ها می تواند به نتایج نادرست منجر شود. در میان انواع قضایا «سالبه کلیه» به دلیل ویژگی های خاص خود از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله با هدف ارائه تعریفی جامع و کاربردی از قضیه سالبه کلیه ویژگی های آن و به ویژه ارائه مثال های متعدد و متنوع سعی در تسهیل و تعمیق درک مخاطبان از دانش آموزان پایه دهم تا دانشجویان مبتدی منطق خواهد داشت.

قضیه در منطق چیست؟ (مرور سریع برای یادآوری)

پیش از ورود به بحث قضیه سالبه کلیه لازم است مروری مختصر بر مفهوم «قضیه» در منطق داشته باشیم. قضیه جمله ای خبری است که قابلیت صدق یا کذب دارد؛ به این معنا که می توان درباره آن گفت راست است یا دروغ. قضیه در واقع بیان کننده نسبتی میان دو مفهوم است و نقش اساسی در شکل گیری استدلال های منطقی ایفا می کند. یک استدلال منطقی مجموعه ای از قضایاست که هدف آن رسیدن به یک نتیجه گیری معتبر است.

اجزای اصلی یک قضیه

هر قضیه حملی (نوعی قضیه که در آن حکمی برای موضوعی اثبات یا نفی می شود) از اجزای مشخصی تشکیل شده است که شامل موارد زیر هستند:

  • موضوع: آن چیزی که درباره آن خبر می دهیم یا حکمی به آن نسبت می دهیم. مانند انسان در جمله انسان فانی است.
  • محمول: آن خبری که درباره موضوع می دهیم یا آن حکمی که به موضوع نسبت می دهیم. مانند فانی در جمله انسان فانی است.
  • نسبت: ارتباط میان موضوع و محمول که می تواند ایجابی (بودن) یا سلبی (نبودن) باشد. در زبان فارسی این نسبت معمولاً با فعل است یا نیست مشخص می شود.
  • سور: کلمه ای که کمیت حکم را (کلی یا جزئی بودن) مشخص می کند. سورها تعیین می کنند که حکم قضیه شامل تمام افراد موضوع می شود یا تنها برخی از آن ها. مثال هایی از سورها: هر همه هیچ بعضی برخی.

تقسیم بندی های اصلی قضایا

قضایا به دو دسته اصلی تقسیم می شوند: قضایای حملی و قضایای شرطی.

  1. قضایای حملی: قضایایی هستند که در آن ها حکمی برای موضوعی اثبات یا نفی می شود. ساختار کلی آن ها به شکل الف ب است یا الف ب نیست است. مثال: هوا سرد است.
  2. قضایای شرطی: قضایایی هستند که در آن ها حکم به صورت مشروط بیان می شود و از دو بخش مقدم و تالی تشکیل شده اند. مثال: اگر باران ببارد هوا لطیف می شود.

در میان قضایای حملی دسته بندی دیگری بر اساس کمیت (کلی یا جزئی بودن) و کیفیت (موجبه یا سالبه بودن) وجود دارد که به آن ها قضایای محصوره می گویند. چهار نوع قضیه محصوره عبارتند از:

  • موجبه کلیه: حکم ایجاب (بودن) شامل تمام افراد موضوع می شود. (هر الف ب است.)
  • موجبه جزئیه: حکم ایجاب شامل بعضی از افراد موضوع می شود. (بعضی الف ب هستند.)
  • سالبه کلیه: حکم سلب (نبودن) شامل تمام افراد موضوع می شود. (هیچ الف ب نیست.)
  • سالبه جزئیه: حکم سلب شامل بعضی از افراد موضوع می شود. (بعضی الف ب نیستند.)

تمرکز اصلی این مقاله بر نوع سوم یعنی سالبه کلیه خواهد بود.

سالبه کلیه چیست؟ (تعریف دقیق و ساده)

قضیه سالبه کلیه در منطق حملی به قضیه ای اطلاق می شود که در آن یک حکم سلب (عدم وجود نبودن نداشتن) به طور فراگیر و بدون استثنا شامل تمام افراد موضوع قضیه می شود. به عبارت دیگر این نوع قضیه بیان می کند که هیچ یک از مصادیق موضوع دارای محمول نیستند.

توضیح کلی بودن

واژه کلی در سالبه کلیه نشان دهنده آن است که حکم قضیه تمام و کمال بر تمامی افراد یا مصادیق موضوع تعمیم می یابد. هیچ جزء یا مصداقی از موضوع وجود ندارد که از این حکم مستثنی شود. برای مثال وقتی می گوییم هیچ انسانی پرنده نیست این حکم عدم پرنده بودن برای تک تک انسان ها صادق است و هیچ انسانی را نمی توان یافت که پرنده باشد.

توضیح سالبه بودن

بخش سالبه به ماهیت حکم اشاره دارد. حکم در این نوع قضیه از نوع سلب یا نفی است؛ یعنی رابطه ای از جنس عدم وجود یا نبودن میان موضوع و محمول برقرار است. این یعنی محمول به هیچ وجه و در هیچ موردی بر موضوع صدق نمی کند. عبارت نیست در فارسی معمولاً نشان دهنده این نسبت سلب است.

نقش سور هیچ یا هیچ یک

شناخته شده ترین سور (کلمه کمیت نما) برای قضایای سالبه کلیه در زبان فارسی کلمات هیچ یا هیچ یک است. این سورها بلافاصله پس از خود موضوع را معرفی می کنند و به صراحت بیان می کنند که حکمی سلبی بر کل مصادیق موضوع وارد شده است. حضور این سورها شاخصه اصلی تشخیص یک قضیه سالبه کلیه است.

نماد کلی سالبه کلیه

در منطق صوری نماد کلی برای قضیه سالبه کلیه به صورت زیر نمایش داده می شود:
هیچ الف ب نیست.
در این نماد الف نماینده موضوع قضیه و ب نماینده محمول آن است. این ساختار ساده بنیاد و اسکلت تمامی قضایای سالبه کلیه را تشکیل می دهد و درک آن راهگشای فهم عمیق تر این نوع قضیه است.

ویژگی های کلیدی قضیه سالبه کلیه

برای درک کامل قضیه سالبه کلیه علاوه بر تعریف آشنایی با ویژگی های متمایزکننده آن ضروری است. این ویژگی ها به ما کمک می کنند تا سالبه کلیه را از سایر قضایا تمییز داده و در تحلیل های منطقی به درستی به کار ببریم.

۱. حکم سلب به طور فراگیر بر تمام مصادیق موضوع دلالت دارد

این مهم ترین ویژگی سالبه کلیه است. همان طور که از نامش پیداست کلیه بودن به معنای فراگیری حکم بر تمامی افراد موضوع است و سالبه بودن به معنای نفی یک صفت یا رابطه. بنابراین زمانی که یک قضیه سالبه کلیه را بیان می کنیم ادعا داریم که هیچ یک از مصادیق موضوع بدون حتی یک استثنا دارای محمول مورد نظر نیستند. برای مثال در قضیه هیچ انسانی آب زی نیست حکم آب زی نبودن به طور کامل و بدون استثنا شامل تمام انسان ها می شود.

۲. نشان دهنده جدایی کامل یا عدم تلاقی بین مفهوم موضوع و محمول است

قضیه سالبه کلیه به معنای واقعی کلمه مرزی شفاف بین موضوع و محمول می کشد. این قضیه بیان می کند که هیچ اشتراکی حتی به اندازه یک نقطه بین دایره مفهومی موضوع و دایره مفهومی محمول وجود ندارد. به بیان دیگر دو مفهوم به طور کامل از یکدیگر متمایز و جدا هستند و هیچ مصداق مشترکی ندارند. این ویژگی آن را از قضایای سالبه جزئیه که ممکن است نشان دهنده جدایی کامل نباشند متمایز می کند.

۳. صدق آن به معنای عدم وجود حتی یک مورد مشترک بین موضوع و محمول است

برای اینکه یک قضیه سالبه کلیه صادق باشد لازم است که در عالم واقع حتی یک مصداق هم پیدا نشود که هم موضوع باشد و هم محمول. به محض یافتن تنها یک مصداق مشترک قضیه سالبه کلیه کاذب خواهد شد. این قانون پایه و اساس ابطال قضایای سالبه کلیه است. اگر بگوییم هیچ پرنده ای قادر به پرواز نیست و سپس یک گنجشک در حال پرواز ببینیم این قضیه بلافاصله کاذب می شود.

۴. استغراق موضوع و محمول (ویژگی پیشرفته تر)

در بحث استغراق (Distribution) در منطق یک حد (موضوع یا محمول) زمانی مستغرق است که حکم قضیه شامل تمام مصادیق آن حد شود. در قضیه سالبه کلیه هم موضوع و هم محمول مستغرق هستند.

در قضیه سالبه کلیه هم موضوع (با سور هیچ) و هم محمول (به دلیل حکم سلب کلی) مستغرق هستند؛ به این معنا که حکم تمام مصادیق هر دو را در بر می گیرد. یعنی اگر هیچ الفی ب نیست پس هیچ ب نیز الف نیست.

برای مثال در هیچ انسانی پرنده نیست:

  • موضوع (انسان) مستغرق است: زیرا حکم پرنده نبودن به تک تک انسان ها تعمیم داده شده است.
  • محمول (پرنده) نیز مستغرق است: زیرا قضیه می گوید هیچ انسانی در دسته پرنده ها قرار نمی گیرد و هیچ بخشی از مفهوم پرنده با مفهوم انسان مشترک نیست. به عبارت دیگر قضیه درباره تمام افراد دسته پرنده نیز حکم می کند که هیچ یک از آن ها انسان نیستند. این ویژگی دلیلی است بر اینکه سالبه کلیه عکس مستوی سالبه کلیه است (هیچ ب الف نیست).

ده ها مثال کاربردی و روشن برای سالبه کلیه

درک قضیه سالبه کلیه به ویژه برای دانش آموزان منطق دهم و دانشجویان با ارائه مثال های متنوع و ملموس بسیار آسان تر می شود. در ادامه ده ها مثال از سطوح مختلف ارائه شده تا مفهوم به طور کامل در ذهن تثبیت شود.

مثال های ساده و روزمره (برای شروع و درک پایه)

این مثال ها از مفاهیم عمومی و قابل لمس در زندگی روزمره استفاده می کنند تا ابتدایی ترین درک از سالبه کلیه را فراهم آورند:

  • هیچ انسانی پرنده نیست. (جدایی کامل گونه انسان از پرندگان)
  • هیچ ماهی ای پستاندار نیست. (جدا بودن طبقه ماهی ها از پستانداران)
  • هیچ مربعی دایره نیست. (تفاوت بنیادین اشکال هندسی)
  • هیچ دروغگویی مورد اعتماد نیست. (رابطه اخلاقی بین دروغ و اعتماد)
  • هیچ عدد زوجی فرد نیست. (تضاد در تعریف اعداد زوج و فرد)
  • هیچ گربه ای سگ نیست. (تمایز گونه های حیوانی)
  • هیچ ایرانی ای آمریکایی نیست. (تفکیک ملیت ها)
  • هیچ سیاره ای ستاره نیست. (تفاوت اجرام آسمانی از نظر ماهیت)
  • هیچ بیماری سالم نیست. (تضاد میان مفهوم بیماری و سلامتی)
  • هیچ آبی جامد نیست (در دمای معمول). (حالت فیزیکی ماده در شرایط عادی)
  • هیچ میزی جاندار نیست. (جدایی کامل اشیاء بی جان از موجودات زنده)
  • هیچ دیوار شفافی وجود ندارد. (تعریف متناقض دیوار و شفافیت)
  • هیچ شباهتی تفاوت نیست. (تضاد معنایی بین دو واژه)
  • هیچ صدای ناموزونی آهنگ دلنشین نیست. (عدم ارتباط بین ناموزونی و دلنشینی)
  • هیچ خوابی واقعیت نیست. (تمایز میان عالم خواب و بیداری)

مثال های کمی پیچیده تر (برای تعمیق فهم)

این مثال ها ممکن است نیاز به اندکی تأمل بیشتر داشته باشند اما همچنان مفاهیم را به صورت روشن بیان می کنند:

  • هیچ موجودی که قابلیت پرواز نداشته باشد هواپیما نیست. (نفی ویژگی محمول برای تمام مصادیق موضوعی که شرط را ندارند)
  • هیچ دانشجویی که معدل زیر ۱۰ داشته باشد فارغ التحصیل نمی شود. (شرط نفی فارغ التحصیلی برای تمام دانشجویان با ویژگی خاص)
  • هیچ عنصری که عدد اتمی آن صفر باشد در طبیعت وجود ندارد. (نفی وجود عناصر با ویژگی خاص در هستی)
  • هیچ حیوان اهلی ای وحشی نیست. (تضاد ذاتی بین اهلی بودن و وحشی بودن)
  • هیچ معلمی که سواد کافی نداشته باشد قابل اعتماد نیست. (نفی اعتبار برای تمام معلمانی که ویژگی لازم را ندارند)
  • هیچ وعده دروغی مایه آرامش نیست. (عدم تأثیر وعده دروغ بر آرامش)
  • هیچ قانون ناکارآمدی به بهبود جامعه کمک نمی کند. (نفی کارکرد مثبت قوانین ناکارآمد)
  • هیچ سیستم عامل بدون باگی وجود ندارد. (نفی وجود سیستم عامل بی نقص)
  • هیچ شهروندی که مالیات نپردازد حق اعتراض ندارد. (نفی حق اعتراض برای شهروندان بدون انجام وظیفه)
  • هیچ غذای فاسدی قابل مصرف نیست. (نفی مصرف پذیری برای تمامی غذاهای با ویژگی خاص)

مثال های مرتبط با منطق (برای آشنایی با اصطلاحات)

این مثال ها مفهوم سالبه کلیه را در بافت خود علم منطق به کار می برند:

  • هیچ قضیه موجبه ای سالبه نیست. (تمایز بنیادین میان قضایای ایجابی و سلبی)
  • هیچ عکس مستوی قضیه سالبه جزئیه لازم الصدق نیست. (نفی صدق قطعی برای عکس برخی از قضایا)
  • هیچ یک از اضداد قابل جمع در یک موضوع نیستند. (مفهوم منطقی اضداد که نمی توانند همزمان در یک چیز باشند)
  • هیچ قیاس باطل نتیجه صادق قطعی نمی دهد. (نفی تضمین صدق نتیجه از قیاس باطل)
  • هیچ حد وسطی در قیاس نمی تواند مستغرق نباشد. (قانون استغراق حد وسط در قیاس های صحیح)

تفاوت سالبه کلیه با سایر انواع قضایا (برای رفع ابهام و مقایسه)

برای تسلط کامل بر قضیه سالبه کلیه تمایز آن از سایر انواع قضایای محصوره ضروری است. این مقایسه ها به روشن شدن مرزهای مفهومی هر قضیه کمک شایانی می کند.

مقایسه با موجبه کلیه (هر الف ب است)

موجبه کلیه: حکم ایجاب (بودن) را به طور فراگیر به تمام افراد موضوع نسبت می دهد. یعنی تمامی مصادیق موضوع دارای محمول هستند. سور رایج آن هر یا همه است.

  • مثال موجبه کلیه: هر انسانی فانی است. (همه انسان ها فانی اند.)
  • مثال سالبه کلیه: هیچ انسانی پرنده نیست. (هیچ انسانی پرنده نمی باشد.)

تفاوت اصلی در کیفیت حکم است: موجبه کلیه بر «وجود» رابطه بین موضوع و محمول برای تمام مصادیق دلالت دارد در حالی که سالبه کلیه بر «عدم وجود» این رابطه برای تمام مصادیق تأکید می کند.

مقایسه با سالبه جزئیه (بعضی الف ب نیستند)

سالبه جزئیه: حکم سلب (نبودن) را تنها به بعضی از افراد موضوع نسبت می دهد. یعنی فقط برخی از مصادیق موضوع دارای محمول نیستند اما این به معنای عدم وجود کامل رابطه نیست و ممکن است برخی دیگر از مصادیق موضوع دارای محمول باشند. سور رایج آن بعضی… نیستند یا برخی… نمی باشند است.

  • مثال سالبه جزئیه: بعضی دانش آموزان درس خوان نیستند. (این بدان معنا نیست که هیچ دانش آموزی درس خوان نیست.)
  • مثال سالبه کلیه: هیچ دانش آموزی بی سواد نیست. (یعنی تمامی دانش آموزان باسواد هستند.)

تفاوت در کمیت حکم است: در سالبه کلیه حکم سلب به تمام مصادیق موضوع تعمیم می یابد در حالی که در سالبه جزئیه حکم سلب فقط شامل قسمتی از مصادیق می شود.

مقایسه با موجبه جزئیه (بعضی الف ب هستند)

موجبه جزئیه: حکم ایجاب (بودن) را تنها به بعضی از افراد موضوع نسبت می دهد. یعنی فقط برخی از مصادیق موضوع دارای محمول هستند. سور رایج آن بعضی… هستند یا برخی… می باشند است.

  • مثال موجبه جزئیه: بعضی دانش آموزان درس خوان هستند. (یعنی تعداد محدودی از دانش آموزان این صفت را دارند.)
  • مثال سالبه کلیه: هیچ دانش آموزی بی سواد نیست. (این قضیه هیچ ابهامی در مورد سایر دانش آموزان ایجاد نمی کند و حکم کلی می دهد.)

تفاوت در هر دو جنبه کمیت و کیفیت است: موجبه جزئیه ایجابی و جزئی است در حالی که سالبه کلیه سلبی و کلی است. این دو قضیه در واقع در گوشه های مقابل مربع تقابل منطقی قرار می گیرند و متناقض یکدیگر هستند.

نوع قضیه ساختار کلی کیفیت کمیت مثال
موجبه کلیه هر الف ب است ایجاب کلی هر فلزی رساناست.
موجبه جزئیه بعضی الف ب هستند ایجاب جزئی بعضی گل ها قرمز هستند.
سالبه کلیه هیچ الف ب نیست سلب کلی هیچ انسانی پرنده نیست.
سالبه جزئیه بعضی الف ب نیستند سلب جزئی بعضی حیوانات اهلی نیستند.

نکات مهم در ساخت و تشخیص قضایای سالبه کلیه

تشخیص و ساخت صحیح قضایای سالبه کلیه نیازمند دقت به نکاتی کلیدی است که در ادامه به آن ها اشاره می شود:

  1. توجه به حضور سور هیچ یا معادل های آن: بارزترین نشانه یک قضیه سالبه کلیه وجود سور هیچ یا عباراتی با معنای مشابه آن مانند هیچ یک یا نه هیچ در ابتدای جمله است. این سور به صراحت کلیت و سلبی بودن حکم را اعلام می کند. به عنوان مثال جمله دانشجویان تنبل نیستند در نگاه اول ممکن است سالبه کلیه به نظر برسد اما فاقد سور کلی است و برای تبدیل به سالبه کلیه باید گفت هیچ دانشجویی تنبل نیست.
  2. اهمیت فراگیری حکم سلب بر تمام افراد موضوع: اطمینان حاصل کنید که حکمی که در حال نفی آن هستید به طور کامل و بدون هیچ استثنائی بر تمامی مصادیق موضوع اعمال می شود. اگر حتی یک مورد خلاف آن وجود داشته باشد قضیه سالبه کلیه صادق نخواهد بود و ممکن است سالبه جزئیه باشد.
  3. اجتناب از اشتباه با سالبه جزئیه: این رایج ترین خطایی است که دانش آموزان مرتکب می شوند. تفاوت اصلی در این است که سالبه کلیه هیچ استثنائی را نمی پذیرد در حالی که سالبه جزئیه وجود برخی موارد که محمول را ندارند بیان می کند. مثلاً هیچ ورزشکاری معتاد نیست یک سالبه کلیه است اما بعضی ورزشکاران معتاد نیستند سالبه جزئیه. قضیه دوم این امکان را می دهد که بعضی ورزشکاران معتاد باشند در حالی که قضیه اول این امکان را به کلی رد می کند.
  4. تمرین تبدیل جملات روزمره به قضایای سالبه کلیه: یکی از بهترین راه ها برای تسلط تبدیل جملات و مفاهیم عادی به قالب منطقی است. سعی کنید جملات ایجابی یا جزئی را به سالبه کلیه تبدیل کنید (البته با حفظ صدق و کذب). این تمرین به درک عمیق تر تفاوت ها و ساختارهای منطقی کمک می کند. برای مثال جمله این کتاب مفید نیست یک قضیه شخصی (غیر محصوره) سالبه است؛ برای تبدیل آن به سالبه کلیه می توان گفت هیچ کتابی که ناقص باشد مفید نیست.

تشخیص دقیق قضیه سالبه کلیه به ویژه تمایز آن از سالبه جزئیه نیازمند توجه ویژه به سور قضیه و فراگیری حکم سلب بر تمام افراد موضوع است.

همواره به یاد داشته باشید که در منطق دقت و وضوح در بیان مفاهیم حرف اول را می زند و کوچکترین ابهامی می تواند منجر به خطاهای استدلالی بزرگ شود.

نتیجه گیری

قضیه سالبه کلیه به عنوان یکی از چهار قضیه محصوره در منطق حملی نقش حیاتی در تحلیل استدلال ها و درک روابط بین مفاهیم ایفا می کند. این قضیه با استفاده از سور هیچ یا معادل های آن به روشنی بیان می دارد که هیچ گونه تلاقی یا اشتراکی میان تمامی مصادیق موضوع و محمول وجود ندارد. درک عمیق این مفهوم نه تنها برای دانش آموزان منطق دهم و دانشجویان مبتدی بلکه برای هر کسی که به دنبال بهبود مهارت های تفکر انتقادی و استدلال صحیح است ضروری است.

ما در این مقاله به تعریف دقیق ویژگی های کلیدی و ده ها مثال کاربردی از سالبه کلیه پرداختیم. همچنین با مقایسه آن با سایر انواع قضایا به روشن شدن مرزهای مفهومی و جلوگیری از اشتباهات رایج کمک کردیم. تسلط بر سالبه کلیه پایه ای محکم برای ورود به مباحث پیشرفته تر منطق از جمله عکس و نقض قضایا و همچنین قیاسات منطقی فراهم می آورد. این مهارت به شما کمک می کند تا در زندگی روزمره و مطالعات آکادمیک استدلال های دقیق تر و منطقی تری داشته باشید و از دام مغالطات دوری گزینید.